صفت در زبان آلمانی

در این مقاله به چه موضوعاتی میپردازیم؟
Toggleمقدمه
در زبان آلمانی، صفت (Adjektiv) ویژگیهای یک اسم را توصیف میکند. صفتها در آلمانی به سه شکل اصلی ظاهر میشوند:
- صفتهای بدون نیاز به صرف شدن (Positivform): هنگام استفاده از صفت بدون تغییر، مانند در جملههایی که صفت بعد از فعل «sein» میآید.
- صفتهای صرف شونده (Deklinierte Adjektive): وقتی صفت قبل از اسم میآید، باید بر اساس جنس (der, die, das)، عدد (مفرد یا جمع)، و حالت دستوری (Nominativ, Akkusativ, Dativ, Genitiv) تغییر کند.
- درجهبندی صفتها (صفات مقایسهای) (Komparation): شامل سه سطح است:
- Positiv (مطلق): z. B. „schnell“ (سریع)
- Komparativ (برتر): z. B. „schneller“ (سریعتر)
- Superlativ (عالی): z. B. „am schnellsten“ (سریعترین)
دستهبندی صفات در زبان آلمانی
صفتهای بدون نیاز به صرف شدن (Positivform):
صفت زمانی بدون تصریف میآید که بعد از فعلهایی مانند sein, werden, bleiben استفاده شود.
مثالها:
- Der Himmel ist blau. (آسمان آبی است.)
- Das Essen war lecker. (غذا خوشمزه بود.)
- Mein Auto ist schnell. (ماشین من سریع است.)
- Er bleibt ruhig. (او آرام میماند.)
- Deine Idee klingt interessant. (ایده تو جالب به نظر میرسد.)
- Dieses Buch ist langweilig. (این کتاب خستهکننده است.)
- Sie wird glücklich sein. (او خوشحال خواهد شد.)
- Das Wetter ist heute warm. (هوا امروز گرم است.)
- Die Prüfung war schwer. (آزمون سخت بود.)
- Ich fühle mich müde. (من احساس خستگی میکنم.)
صفتهای صرف شونده (Deklinierte Adjektive):
هنگامی که صفت قبل از اسم میآید، بسته به نوع حروف تعریف، جنسیت و حالت اسم تغییر میکند.
حالت دستوری | مذکر | مونث | خنثی | جمع |
Nominativ | der große Mann | die große Frau | das große Kind | die großen Leute |
Akkusativ | den großen Mann | die große Frau | das große Kind | die großen Leute |
Dativ | dem großen Mann | der großen Frau | dem großen Kind | den großen Leuten |
Genitiv | des großen Mannes | der großen Frau | des großen Kindes | der großen Leute |
مثالها:
- Der alte Mann wohnt hier. (مرد پیر اینجا زندگی میکند.)
- Ich habe einen neuen Laptop gekauft. (من یک لپتاپ جدید خریدم.)
- Die freundliche Lehrerin hilft den Schülern. (معلم مهربان به دانشآموزان کمک میکند.)
- Wir besuchen das berühmte Museum. (ما از موزه معروف بازدید میکنیم.)
- Ein kleines Kind spielt im Garten. (یک کودک کوچک در باغ بازی میکند.)
- Ich mag meine deutsche Freundin. (من دوست آلمانیام را دوست دارم.)
- Die schönen Blumen blühen im Frühling. (گلهای زیبا در بهار شکوفه میدهند.)
- Er trinkt den kalten Kaffee. (او قهوه سرد را مینوشد.)
- Die Katze schläft auf dem weichen Sofa. (گربه روی مبل نرم خوابیده است.)
- Sie arbeitet in einer großen Firma. (او در یک شرکت بزرگ کار میکند.)
درجهبندی صفتها (صفات مقایسهای) (Komparation):
برای مقایسه بین دو یا چند چیز، از شکلهای مقایسهای استفاده میشود:
Positiv | Komparativ | Superlativ |
schnell (سریع) | schneller (سریعتر) | am schnellsten (سریعترین) |
schön (زیبا) | schöner (زیباتر) | am schönsten (زیباترین) |
gut (خوب) | besser (بهتر) | am besten (بهترین) |
teuer (گران) | teurer (گرانتر) | am teuersten (گرانترین) |
groß (بزرگ) | größer (بزرگتر) | am größten (بزرگترین) |
مثالها:
- Dieses Auto ist schneller als mein altes Auto. (این ماشین سریعتر از ماشین قدیمی من است.)
- Das Wetter ist heute wärmer als gestern. (هوا امروز گرمتر از دیروز است.)
- Mein Haus ist größer als dein Haus. (خانه من بزرگتر از خانه تو است.)
- Diese Aufgabe ist einfacher als die vorige. (این تکلیف آسانتر از قبلی است.)
- Er ist der beste Spieler in unserem Team. (او بهترین بازیکن در تیم ما است.)
- Dieses Restaurant ist teurer als das andere. (این رستوران گرانتر از آن یکی است.)
- Sie spricht besser Deutsch als ich. (او بهتر از من آلمانی صحبت میکند.)
- Der Mount Everest ist der höchste Berg der Welt. (کوه اورست بلندترین کوه جهان است.)
- Mein Handy ist moderner als deins. (موبایل من مدرنتر از مال تو است.)
- Heute ist der schönste Tag meines Lebens. (امروز زیباترین روز زندگی من است.)
Leave a Reply